Man va deltang va in shisheye khis ....
نظرات 8 + ارسال نظر
ماه زرد شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:42 ب.ظ http://yellowmoon.persianblog.com

باز باران .... باز باران ، شیشه پنجره را شست .... از دل من اما ............

مرتضی یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:37 ق.ظ http://bitaropoud.persianblog.com

هیچ وقت نتونستم این صحنه رو باور کنم...همیشه ازش فرار کردم٬همیشه...

پردیس یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 06:24 ب.ظ

شدن که هیچ ؛ دیگر برای بودن هم دلیلی نداریم.
حتی این باران ؛ ما را زنده نخواهد کرد .

شاسوسا دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 07:04 ق.ظ http://www.ra6304.persianblog.com

کلاغ عزیز سلام. واقعاْ آیا باران می تواند دلها را بشوید؟ تلاش کردم تا لینک شما را در وبلاگم بگذارم اما هنوز موفق نشدم. همین که خدا وند کمکم کرد خبرت می کنم.

شری چهارشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:41 ب.ظ

سلام علی من:
امیدوارم بهتر باشی و غمی در دل کوچولوت نباشه!
اون روز که روز خداحافظی بود و خودت بهتر می دونی که کدوم روزو می گم، تمام اطراف برام بارونی شد، (با اینکه همه جا آفتابی بود). حتی دلم و چشمهایم هم بارید! و شاید تو خوب بدونی که چرا؟ این عکس منو یاد اون روز انداخت...
عزیزم مواظب خودت باش.نگرانتم!

کسی که خیلی دوستت داره:
شری



کسی که از جانش بیشتر دوستت داره: شری

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 08:06 ب.ظ

داره گریه می کنه.............................................!!!

مینا کمونیست چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 06:10 ق.ظ

سلام من فقط حالا می خوام خون علی رو بریزم
بعد بندازمش تو بارون تا جسدش سرما بخوره

یه تنها دوشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 10:42 ب.ظ

این مثل دل منه.....دل یه تنها.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد