نوشته ای بر یک تابلو ( درخت ماندگار )

هوایی مه آلود و خفه . آسمانی که رو به نیمه های شب می رود و ماه در تاریک ، روشنی که خود پدید آورده یک گوشه بی سر و صدا و معصوم نشسته است .

چیزی که به نظز می رسد هوای سرد و خشک و فضای تصویر ، خشک ، تقریبا شبیه بیابان . تصوری که از برزخ به ذهن می ماند . تصویری که بعد از خوابهای تکراری در ذهن ساکن می شود . خوابهایی که معمولا می بینیم که در یک فضای باز از بیابان (گرچه چند تپه ی خاکی کوچک و بزرگ هم در امتداد افق دیده شوند ) و ما به دنبال چیزی می گردیم یا به دنبال کسی می دویم و یا تنها و اکثرا سرگردان و نمی دانیم چه می کنیم .

هوایی که در این فضای خفه و سنگین و سرد حاکم است ، نه هوای بهشت است و نه حتی جهنم . دقیقا آنچه برداشت می شود هوای زمینی نفرین شده است . سرد و سنگین و خشک و گندیده . رنگ سبز کبودی که بر اکثریت فضای تصویر حاکم است هوایی متعفن را تداعی می کند .

یک مرد رو به افق ایستاده . سرمای هوا از طرز ایستادن مرد فهمیده می شود . کلاهی که به سر دارد ] تقریبا شبیه کلاه ملوانی یا کلاه هایی است که در برف و بوران بر سر می گذارند . هیچ چیز از صورت مرد مشخص نیست . حتی در نخستین نگاه نمی توانیم حدس بزنیم که چشمانش باز است و نگاه می کند یا چشمانش را بسته است . دست های مرد با یک بی تفاوتی خاص و فقط برای فرار از سرما درون جیب هاست .. یا نه ، شاید از روی غم محیط بر حالت مرد بتوان گفت که دست ها در جیب مشت شده است .. نمی دانم !

درختی بی برگ که خشک بودنش را می توان به سبب سرمای هوا پنداشت در دور دست نگاه مرد سرپاست.

قد کشیده ، راست و محکم اما خشک !!

ماه در زاویه نگاه مرد دقیقا بالای سر درخت و تقریبا نزدیک به آن دیده می شود .

انگار که درخت در دامان ماه است . انگار این دو برای فراموش نشدن هم وجود دارند ... نمی دانم !

رگه های تقریبا ریزی از گوشه ی تصویر ، جایی که مرد ایستاده است جریان دارد که همین رگه ها در مرکز تصویر تمام تصویر را فرا می گیرد .

باریک ترین حال رگه ها ( شکست ها ) دقیقا پشت سر مرد قرار دارند .

و این آغاز کار است . آغاز یک شکستگی و نابودی فراگیر . موقعیت مبهمی که نمی دانم چیست .

آغاز شکستگی تمام تصویر . تصویری که به افق نیستی خط می شود ( انتهای تصویر ، نور ماه و فضای سفید رنگ ) .

رگه های سفید شکستگی از گوشه ی تصویر شروع می شود و جلوتر منشعب می شود . رگه ها ( هرچند نازک )، روی تصویر مرد را هم گرفته اند و یک تصویر شکسته باقی می ماند که شکستگی روی مرد متمرکز است . مرد کاملا محو تماشای ماه ( و درخت ) است .

تمام فضای تصویر در یک شکست کلی و گریز ناپذیر گرفتار است . مرد ، ماه و بقیه فضا .

درخت آن روبرو ، در افق چشم مرد ، معصوم و بی تقصیر و تک اما استوار ایستاده است .

تصویر ماه یک شکست را تجربه میکند که با دیگر شکست ها و خای فضای اطراف که همان افق دید مرد است یکسان نیست . مرد به ماه می نگرد که درخت خشک آنرا از خالی اطراف نجات داده است . تنها قسمتی از تصویر که هیچ شکستی به آن راه نیافته ، درخت است .

شانه های مرد کمی افتاده به نظر می رسد که می توان این حالت را غلبه ی نومیدی یا سرما دانست .

سرما مرد را شکسته ، همه ی فضا را شکسته است . ماه هم !

می توان گفت اگر درخت نبود ، ماه با فضای خالی و شکسته ی اطراف آمیخته بود . انگار که تا درخت پابرجاست ماه هم هست ! و مرد در تصویر هنوز فرصت بیشتری تا نابودی و آمیختگی با خالی و پوچی و نیستی فضا دارد .

در اولین نگاه شکست ها نگاه را به خود جلب می کنند و بعد از کمی دقت می توان مقصود آنکه طرح را زده است دریافت .

"اگر همه چیز نابود شود ، نیست شود ، تَرک بخورد . اگر سرما بر همه چیز مستولی شود ، درخت پابرجاست "

درختی که از جنس ماه و مرد است و ماه و مرد از جنس هم و ماه  و مرد به پیوند درخت .

و مرد به افسوس شکست و سرمای فراگیر. و ماه نگران از اینکه دیده نشود و اطراف را روشن کرده به امید !

به مهر ! و مرد می بیند ، نور را ، ماه را و درخت را . به تنهایی. مرد ، به شب ، شبی که ماه در آن می تابد وابسته است ؛ و به تنهایی ، در آن هوا ، در آن فضا ایستاده که ماه را تماشا کند . به شکرانه ی درخت. درخت خشک .

درخت هشکی که هم به ابرو نیاورده . و همچنان ایستاده ..

و همچنان مانده . چه ماه پنهان باشد . چه مرد نظاره گر ، شب و آسمان و ماه نباشد . چه ماه قرص کامل باشد ، چه هلال ! چه به چشم دیگری بیاید . چه مرد ماه را نبیند ! درخت همچنان پابرجاست . گرچه برگی به شاخه نداشته باشد . /...

 

این تصویر ، تصویری مفهومی . نقشی عمیق و ایده ای شخصی است . نقاش ، بسیار متفکرانه و عمیق عمل کرده و به خوبی از سه موجودیت ، طرحی تفکر برانگیز با مضمون عاشقانه خلق کرده است .

بدون اغراق خلق این اثر با وسعت دامنه ی اندیشه ی خالق آن ارتباط مستقیم دارد ./

 

زیر تصویر ، سمت راست، نوشته شده است :

پـــردیــــس

27/8/83

این تابلو در روز 28 آبان 83 به من هدیه شده است .

 

ک . آسمان (ع . ن )

 

 

عکس هایی از بهشت ..

این عکس ها رو هفته ی گذشته گرفتم که همگی مربوط به پارک جنگلی ناژوان اصفهان هستند :

 

بقیه ی عکس ها رو می تونید در این آدرس ها ببینید :

https://www.sharemation.com/kalaghe/Feb09430.JPG

https://www.sharemation.com/kalaghe/Feb09431.JPG

https://www.sharemation.com/kalaghe/Feb09432.JPG

 

https://www.sharemation.com/kalaghe/Feb09435.JPG

https://www.sharemation.com/kalaghe/Feb09436.JPG

https://www.sharemation.com/kalaghe/Feb09438.JPG

https://www.sharemation.com/kalaghe/Feb09440.JPG

https://www.sharemation.com/kalaghe/Feb09447.JPG

عکس برگزیده از نظر شما کدومه ؟؟